Sunday, May 02, 2010

آن مرد رفت

روز معلم امسال رو مثل همیشه به معلم های خوب دنیا تبریک می گم با این
تفاوت که امسال یک روز قبل از روز معلم یکی از بهترین و بزرگترین اسطوره
های تعلیم و تربیت ایران از میان ما رفت. راد مردی که حضور اون چراغ دانش
رو به میان ایلات ایران آورد و نور علم را در جایی روشن کرد که نمی شد یا
نمی گذاشتند که روشن شود. معلومه که از کی حرف می زنم!!! بهمن بیگی رو می
گم... مدتها پیش من اسم اونو از زبان دوست خوبم رحمان شنیدم و وقتی بیشتر
دقت کردم دیدم که ایلات و عشایر ایران اگر نه در حد پرستش که در حد عشق
اونو دوست داشتند ...وقتی بزرگداشتی برای اون برگزار کردند و جوانان
عشایر سوار بر اسب با تفنگی دردست اونو تا محل برگزاری مراسم تجلیل؛
اسکورت کردند قلبم از جا کنده شد بدنم می لرزید و اشک توی چشمام می
دوید...همه این احوال برای مردی بود که بزرگتری خدمت را به اونها کرده
بود و اونها نشون دادند که چقدر دوستش دارند... از ته دل بود... منم با
این که شناختی در حد شنیدن نامش داشتم از ته دل بهش ادای احترام کردم...
و امسال بهمن بیگی در میان ما نیست... چه چیز ضایعه از دست دادن اونو
جبران می کنه؟ هرچند چراغی که بهمن بیگی در میان ایلات قشقایی ایران روشن
کرد تا ابد روشن می مونه .... هرگاه پزشکی قشقایی را در اتاق عمل دیدید
یا مهندسی قشقایی را در صنعت دیدید یا خلبانی قشقایی را در اوج آسمانها
دیدید بدانید که به ثمره درختی می نگرید که بهمن بیگی 50 سال قبل بذر
آنرا کاشت. روحش شاد و یادش گرامی

1 comment:

منصوره said...

خدا رحمتش کند که خودش را وقف زندگی ستمدیدگان و محرومان کرد.


فايده‌اي ندارد كه به تاريكي لعنت كنيم،
بهتر است كه شمعي روشن كنيم.
محمد بهمن‌بيگي