نقدی بر " کتاب اسرار"
نمی دونم فیلم کتاب اسرار با بازی نیکلاس کیج و دایان کروگر رو دیدین یا نه؟ من به تازگی این فیلم رو دیدم. هم قشنگ بود هم نه! از این نظر قشنگ بود که یک سری اطلاعات تاریخی که توی ذهنم بود و به صورت جزایر پراکنده بودند رو یه جورایی به هم پیوند داد و از یک نظر قشنگ نبود چون سبک کاری فیلم تقلید کور کورانه ای بود از " کد داوینچی" و " ایلومیناتی"( یا همون فرشتگان و شیاطین) اثر دن براون ! من وقتی فیلم ایلومیناتی رو میدیدم با خودم می گفتم : اه بازم میشه روند داستان رو حدس زد! هرچند استفاده از دو عنصر تعلیق و دلهره این دو فیلم رو جذاب کرده بود اما " کتاب اسرار" رسما شورش رو درآورده و پر از خالی بندی های الکترونیکی هستش از کلون کردن گوشی گرفته تا کارهای مسخره به اصطلاح الکترونیکی که یکی از شخصیت های داستان انجام می ده !!! من که خندم گرفته بود....کلا مثل یک بازی کامپیوتری خسته کننده و تکراری درستش کردند...ماجرا ی داستان بازهم حول و حوش تئوری توطئه می چرخه و از زمان ملکه ویکتوریا در انگلیس تا عصر حاضر میاد. البته اطلاعات جالبی رو هم به مخاطبش می ده مثل:
میز کار ملکه انگلیس و رییس جمهور آمریکا دو قلو هستند و در قرن نوزدهم ساخته شدند و کاملا شبیه هم هستند و مکانیزم های مخفیانه زیادی دارند.
مجسمه آزادی در نیویورک دارای یک دوقلوی کوچکتر در پاریس هستش که دارای جملات مکمل هستند.و.....
آخر داستان این پرسش سر جاش باقی می مونه که اگه همه این مسائل در باب تئوری توطئه درست باشه نبایستی منتظر وقوع یک " ماتریکس" واقعی باشیم؟ از کجا معلوم؟
--
No comments:
Post a Comment