Sunday, August 31, 2008

سلام به متئور

دوست ناشناس اما بسیار عزیزی که خودش رو با شناسه متئور معرفی کرده بود لطف کرده بود و کامنت زیبایی در بخش نظریات وبلاگ گذاشته بود که برای من از جهات بسیار زیادی مورد توجه بود: اول اینکه به رغم سن کم ایشون که از نوشته هاشون می شد فهمید که خیلی جوونتر از من هستند اما معلوم بود که جوان با معلومات و پر مطالعه ای هستند به همین دلیل و به خاطر احترام به سئوالات ایشون تصمیم گرفتم که نظر خودم رو درباره سئوالات ایشون بگم.
جواب به سئوال اول ایشون:
ببین دوست من حرف تمامی کتاب های آسمانی اینه که عقل خودتون رو دست کسی ندین وسعی کنید راه خودتون رو با عقل و منطق پیدا کنید هیچ کس حق نداره ادعای برتری بر معانی وحی رو داشته باشه حتی خود پیامبران...مگر نبود که خدا در قرآن به حضرت محمد می گوید به مردم بگو که من هم بشری هستم مثل شما؟ مگر نمی گوید که برتری بر سایر انسانها نداری؟قل انا بشر مثلکم..... و ...انما انت مذکر لیس علیهم به مصیطر
ببین دوست من نظر من در ارتباط با این موضوع خیلی روشنه قران کتابیه که می گه راه اینه که برین فکر کنید ..نمی گه مثل من فکر کنید یا کسی رو معرفی نمی کنه که عقلتون رو بدین دستش. اما خوب به یه عده حق بده که از خریت مردم سو استفاده کنند و خودشون رو رابط بین مردم و خدا معرفی کنند یا به نام تفسیر وحی و قرآن و تحت هزار عنوان دیگه بیان و از آب گل آلود ماهی بگیرند.این ناشی از حماقت های خود ماست که عقلمون رو برای تبیین مایحتاج زندگی و ارتباط خصوصیمون با خدا دست دیگران می دیم نه اینکه خدا همچین چیزی خواسته باشه... خدا می گه من شما را برای تفکر آفریدم
بله خداوند از همه ما هایی که آیات خدا را کفران کردیم انتقام خواهد گرفت ...ولی این آیات چیا هستند؟ اولیش عقل خودمونه...کسی که عقلش رو بده دست یکی دیگه...به هر عنوان... مستحق باز خواست هستش.و چه کسی بهتر از خدا...خدایی که بزرگه(عزی) و از همه شایسته تر هست برای قضاوت( ذو انتقام).اما آیات این خدا به حدی زیاده که به قول خودش اگه تمام درختان قلم بشن و تمام دریا ها جوهر بشند دریا ها تمام می شوند ولی آیات خدا تمام نمی شند...حالا ما که همشون رو نمی شناسیم ..به نظر شما امکان داره که برای چیزی که نمی دونیم عذاب بشیم؟ نه ...مهمترین چیز در دنیا که مقدس ترین چیز هم هست همان عقل هستش...بله خدا می گه برای مقابله با دشمنانتون مجهز بشین...اما مهمترین دشمن انسانها را معرفی کرده و اون جهل و شیطان هستش...اگه شما گشتین و در یک جای قران تعریف عدو رو جز برای شیطان پیدا کردین به من بگین تا بدونم...در قران می گوید همانا شیطان برای شما دشمن آشکار است که پدرتان را از بهشت بیرون راند...هرجا حرف جنگ بین انسانها پیش می آید خدا دستور به آرامش و صلح داده....و اذ طائفتان من المومنیین اقتتلوا فاصلحوا بین اخویکم.... اینو هم بخونین و در نظر بگیرین....شاید باورتون نشه اما در قران میی فرماید ان الاعراب اشد فی الکفر...به درستی که اعراب کافرترین مردم هستند. ایا قرانی که از پیش اعراب آمده اگر حق نبود به خود پرچمدارانش می تاخت... از نظر من قران حق است اما حقی که توسط انسانهای شیطان صفت برای برتری جویی و سلطه بر سایر انسانها به ابزار تبدیل شده دقیقا مثل همان آیه ..واعدولهم ما استطعتم من قوه.
اما درباره نظر شما: اینکه عرایض بنده رو تنها به انسانیت تعبیر می کنید... جانا تو سخن از دل ما می گویی! کل فرمایشات الهی در تورات و انجیل و قرآن همینه که "آدم" باشین...انسانیت چیست و چرا باید انسان باشیم...هر دینی داشته باشی ولی انسان نباشی به هیچ دردی نمی خوره و کافی است انسان باشی تا همه دین ها را داشته باشی...مگر نخوانده اید که پدر بزرگوار حضرت علی ع هیچ گاه به دین اسلام مشرف نشد و تنها موحد و پیرو دین حضرت ابراهیم باقی ماند...برای محمد ص زحمات بسیار کشید و همواره هم مورد احترام مسلمین و کفار هم بود... آیا او بر خطا بود؟ قطعا خیر ...خداوند خود می فرمای معیار پاکی وایمان این است که خدا را قبول داشته باشی و روز جزا را باور داشته باشی...مهمترین و پاک ترین وظایف این است که عبادتگاهی برای بقیه بسازی و شرطش را خدا همین گذاشته: انما یعمر مساجد الله من یومن بالله و الیوم الاخر...نگفته ایرانی باشه عرب باشه عجم باشه شیعه باشه سنی باشه... گفته خوب باشه...چون کسی که خدا را حاضر بدونه و روز جزا رو باور داشته باشه غیر ممکنه که به دیگران ستم کنه و رفتار غیر انسانی داشته باشه.
من یا هر کس دیگه ای که تلقی از خداوند داره می دونه که هیچ کس دیگه ای به غیر از خدا حق حاکمیت بر مردم رو نداره...در قرآن داریم: لا حکم الا لله... حکومت تنها مخصوص خداست.
اما به قول حضرت علی که در جنگ نهروان با متعصبین خوارج جنگید و فرمود " سخن حقیست که ازآن تقاضای باطل دارند" هر کسی به نام دین بر مردم حکومت کند با هر دینی زرتشت مسیح یا اسلام مجبور به حذف دگراندیشان است و این در هیچ یک ازآموزه های الهی نیست...به قول علی ع از حکومت دین تمنای باطلی در دل آنهاست که منجر به حذف دیگران می شود.
درباره سئوال سوم شما: زمانی بود که مردم برای برقراری تماس تلفنی به مراکز کاریر تلفن مراجعه می کردند و مدتها در صف می ایستادند تا بتونن تلفن کنند اونم به واسطه اپراتور....اما با پیشرفت مخابرات الان توی جیب همه یه دونه تلفن هست...اگه روزی وزیر مخابرات بگه ما دیگه اجازه تاسیس کاریر جدید نمی دیم و همه کاریر ها رو جمع می کنیم باید گفت که عصر تلفن به پایان رسیده؟
اینکه محمد ص ختم رسل بود شکی درش نیست چون مردم رو به سطحی از شعور رسوند که دیگه خودشون و عقلشون پیامبران خود باشند تا ابد...اما این به مذاق عده ای خوش نمی آید چون دکانها را تخته می کند به همین خاطر می گویند اگر شما می خواهید به خدا برسین باید از طریق یک واسطه باشد این مسئله از زمان قرون وسطی باب بود که تا ابد هم ادامه خواهد داشت.این منو شماییم که باید معنای واقعی ختم رسل یعنی ختم ارتباط خدا با بندگان از طریق واسطه را بفهمیم ..ختم رسل یعنی ارتباط بی واسطه بندگان با خدای خود.مسیر سعادت از عقل می گذرد...کلما حکم به العقل حکم به شرع

2 comments:

Anonymous said...

salam
aval kheili mamnunam az vaghT ke gozashT va javabe mofassali ke be cmnt man dadi, hamintor az lotfet ham nesbat be man mamnunam.
javabaie shoma kheili baram jaleb bud,vali kheili soalaie DgeE ro ham ijad kard, va 100 afsus ke ba in ravesh nemishe hameie una ro matrah kard,va javab gereft.
omidvaram forsati pish byad ke betunim az nazDk dar morede hameie in masael bahs konim.
dar zemn hadset 2roste man az shoma kuchiktaram,vali na kheili,shaiad 3-4 saal.
movafagh bashid,bye

Anonymous said...

سلام ، خوبی؟
از اینکه متن نامه منو تو وبلاگ گذاشتی تا همه بخونن ممنونم. این نشون میده حرفا و نظرات دیگران برات اهمیت داره. از اونجاییکه منو یکی از آشناها معرفی کردی منم خودمو همونطور معرفی می کنم.
دیروز تو شرکت بحثی بین دوتا از همکارا پیش اومد راجع به مسائل اعتقادی. یه جا مدیرتولیدمون می گفت:" یکی از آشناها کتابی بم معرفی کرده راجع به حضرت محمد. ولی من قبول نکردم بخونمش و گفتم من الان علی ومحمد رو به عنوان یه سمبل و نمونه انسان کامل تو ذهنم دارم، چرا تلاش کنم این تصویرو به هم بزنم؟..." حرف جالبی بود، خیلی از آدما برا اینکه روشیو که بش عادت کردن به هم نریزن، از مطالعه و فکر کردن و... فرار می کنن. در واقع اکثر آدمای معتقد و مذهبی همینطورن، حتی اگه فکر هم بکنن یا مطالعه هم داشته باشن، این فکر یا مطالعه فقط در مسیر تایید معتقداتشون پیش میره نه اینکه چالشی براشون پیش بیاره. درست نمی گم؟ این آدما اون آیات خدا که گفتی مهمترینشون قدرت فکر هست رو نادیده می گیرن. و باتوجه به گفته های تو به انتقام الهی دچار میشن، اما آیا این انصافه کسانی که یک عمر به خاطر تصوری که از خدا داشتن و عقیده ای که صحیح می دونستن به قوانینی پایبند موندن، در نهایت برا وفاداریشون ازشون انتقام گرفته بشه؟
یه مسئله دیگه؛ همیشه این سوال برام وجود داشته که خدایی که خودش کمال مطلقه و مظهر تمام خوبیا و زیباییها، هدفش از آفرینش انسان چی بوده. آفرینش صرفا به این هدف که من مخلوق بتونم راه کمال رو پیدا کنم و مثل خدا کامل بشم ، به نظر من کمی بی معنی هستش. خدای بشر خودش مظهر کماله، بالاترین حد از هر چیز خوب و کاملی که بشه یا حتی نشه تصور کرد، تماشای کمال جویی یا انحطاط مخلوق چه تعریفی میتونه براش داشته باشه؟