Tuesday, May 01, 2007

تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی:


روز معلم بر همه معلم های دنیا مبارک باد ؛ به خصوص پدر و مادر عزیزم؛
یادت میاد اونروزا
پرنده های غمگین
وا نمی شد پراشون
دستی نبود که یک شب
دون بریزه براشون
گریه می کردند های و های ماهیا
طفلکیا بودند به فکر فردا
با نهایت احساسم این نوشتار رو تقدیم می کنم به : پدرو مادر عزیزم دومین معلمین زندگی من!
حتماٌمی پرسین اولین معلم من کی بود؟ اولین معلم زندگی هر انسانی خداوند بزرگه ! خدایی که به ما یاد داد دوست بداریم! گریه کنیم , بخندیم ؛ بسازیم به یاد بیاریم و سپاسگزار باشیم.
یه بچه شیطون کلاس اولی –دیزین سال 65:


آخرین روز مدرسه کلاس اول ابتدایی-خرداد66:





اولین روز مدرسه: کلاس دوم ابتدایی مهر ماه 66:



پدر و مادر عزیزم بعد از خدای بزرگ ؛شما من رو تربیت کردید آموزشم دادید زندگی بخشیدید و راه آدم بودن رو به من یاد دادید , یادم دادید که تا اونجا دوست بدارم که مخالف دستورات معلم نخستین نباشه! یادم دادید همه حتی شما رو اینگونه دوست داشته باشم ! یادم دادید که مثل شما بر اعتقادم بایستم و یادم دادید که برای خدا قربانی کنم هرآنچه که دوست داشتم ؛ اصولی را که اولویت داشتند بر هرآنچه تن و تن پروری ایجاب می کرد برتری بدم و یاد اونی باشم که یادم دادید.
یادم نمیره که داستان ده خرگوش بازیگوش رو با چه ولعی می شنیدم! یادمه همش یادمه ! یادم نمیره که مادر روزه دارم افطار نکرده لامپ و سرپیچ وسیم وتخته و ... برای من تهیه کرد تا امروز با برق مانوس باشم .یادم نمیره که تکلم به زبان دیگه و ارتباط با جهان بیرون رو از پدرم آموختم. یادم نمیره که هردوی شما چه رنجها بردین تا بچه هاتون بیاموزند. تا بهتر از دیروز باشند ! حالا امروز رو میگن روز شماست ! روزتون مبارک باشه! ولی مبارک شمایید! این روزها با روزهای دیگه هیچ فرقی نداره. ببخشید که اگه همه ی این دنیای بزرگ رو برای شما قربانی کنم اندکی از محبت های شما رو جبران نخواهد کرد ولی بدونین که من حاضرم خودم رو فداتون کنم ! این تنها هدیه من بزرگترین چیزیه که دارم.
جان نقد محقر است حافظ
از بهر نثار خوش نباشد
کلاس پنجم دبستان- آقای طاهری-خرداد 70:

کلاس اول راهنمایی-کلاس هنر آقای شریفی –کسی که خوشنویسی و عکاسی رو به من یاد داد-خرداد 71 :


کلاس اول دبیرستان- با بابک قاسمی وحید هوشیار و اخوان دوقلوی مکی:



پیش دانشگاهی-کلاس شیمی-آقای سالمی خرداد 77 :


پیش دانشگاهی –کلاس زبان آقای شیخ انصاری خرداد77:


پیش دانشگاهی –روز خداحافظی- بچه های کلاس 302 ریاضی فیزیک تیرماه 77:



معلمین زندگی من پدر –مادر ؛ شما عمری رو برای آموزش دادن به بچه های این سرزمین صرف کردین! اگه شما و همه معلم های دیگه نبودین .... زندگی ما خیلی سیاه بود! سیاه ترو غم انگیز تر از هرچیزی که بشه تصور کرد.
شما و همه معلم های دیگه که به من یاد دادید : آقای بهاری-خانم اردوخانی –خانم دستپاک-خانم فردوسی-خانم حائری-خانم ضیایی-آقای طاهری-آقای شمسایی-آقای علیشاهی-آقای فلاح-آقای فریدپور-آقای ارجمندی-آقای علییاری-آقای اعظمی-آقای نیک فطرت-آقای شریفی-آقای ارشدی-آقای ساعی-آقای مرادی- آقای رستگار-آقای موسیوند-آقای موسوی-آقای آریا-آقای قانع-آقای بهروش-آقای سالمی-آقای اعتماد-آقای فریدونی- آقای سلیمانی-آقای حجتی-آقای اقتداری-آقای قاسمی-آقای عیسی گودرزی-آقای چاووش حسینی-آقای کاوند-آقای مطهری-آقای آزما –آقای همتی–آقای شیخ انصاری-آقای شیرازی-آقای شعبانی-آقای فاطمی-آقای احمد گودرزی-آقای جنتی و.....همه دبیرای دیگه که توی دوران قبل از دانشگاه داشتم.
معلمین خاصی هم داشتم که به صورت خاص ازشون متشکرم: : دیانوش خواهرم که همیشه اشکالاتم رو ازش می پرسیدم و اساتید خوب دوران دانشگاه ازجمله : آقای دکتر فرزین امامی عزیز-آقای مهندس اسماعیل بیگ عزیز-آقای دکتر مصلح عزیز که استاد صبر بود و ارج نهادن به همت بقیه-آقای مهندس عظیم پور-آقای پروفسور محمد قلی محمدی که جرات توانستن رو به من یاد داد-اقای دکتر ابراهیم عصفوری که دیدن از زاویه دیگر رو به من یاد داد- و همه اونهایی که همیشه خودم رو وامدار دانش اونها می دونم.
در محضر اساتید خوبم-روز دفاع از پروژه:


خدایا نگذار هیچ وقت از یادم بره که کی و چی بودم ! یادم بره که این آموزش بود که چشم من رو به دنیا باز کرد وگرنه من هم مثل اعقاب اولیه انسانها بودم .خدایا من و همه اونهایی رو که دوستشون داری رو از آموزش بی نصیب نکن !
چو گویی که وام خرد توختم
همه هرچه بایستم آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار





سر کلاس- دوران تدریس خودم-دانشگاه آزاد بوشهر:


خدایا من هم زمانی هرآنچه که در توان داشتم رو به دیگران تدریس کردم ودرآینده هم هرچه که بتونم رو به دیگران یاد خواهم داد ! خدایا من رو در دانش بخیل نکن و دانش من رو افزون کن ! خدایا درهای خزائن دانشت رو بر من بگشا واونقدر به من قدرت بده که بتونم بر تکبر آدمیتم غلبه کنم و سرم رو جلوی آنهایی که از من داناترند به نشانه احترام فرود بیارم .همان طور که مرد بی بیم وبی ضعف و پر صبر ؛ مولایم علی! ؛ گفت: من علمنی حرفا فقد صیرنی عبداٌ ( هرکس کلمه ای به من آموخت مرا بنده خود کرد!)
خدایا معلمین زیادی دیدم و شنیدم از سقراط گرفته تا ملاصدرا از نظامی گرفته تا سعدی و حافظ از مطهری و شریعتی و محمود حسابی واینشتین و هاوکینگ اما ... هیچ آموزگاری همچون تجربه ندیدم که باز هم مخلوق تو بود! ای خالق همه معلم ها ! ای معلم اول و آخر! سلام من رو به معلم خوبم که اسمش رو مخفی کردم برسون!
خم چو نگون گشت یکی قطره ریخت
هوش ز مدهوش محبت گریخت
من پرورده ی آزادیم ! مولایم علی است , مرد بی بیم وبی ضعف و پر صبر و پیشوایم مصدق مرد آزاد! ( معلم شهید علی شریعتی)


خدایا به حق دانش وقلم که به اونها قسم یاد کردی ! ما رو در قدرشناسی از معلم هامون یاری کن !
دوستت دارم ای معلم خوبم .
ای خدای بزرگ!
دانش آموز جاهل و فراموش کار تو : علی صانعی.

3 comments:

Anonymous said...

سلام عالی بود بازهم بنویس.قشنگ مینویسی.

zepad said...

علی جون خیلی باحال بود,همین روزها سایت منم درباره مدارات ساده الکترونیکی راه میفته

Anonymous said...

kehli matalebe jalebi bod.

mano yade dorane gozashte khodam andakht.
fatemeh