Sunday, April 15, 2007

قفقاز منطقه نا آرام

منطقه قفقاز از دیرباز جزواستراتژیک ترین نقاط جهان بوده وهست. از نظر من این منطقه به دلایل چندی حائز اهمیت است.
1: این منطقه شاهراه دسترسی روسیه به آسیای صغیر و دریای مدیترانه و بالتیک است.
2: به لحاظ عبور خطوط لوله نفت و گاز روسیه به اروپا و آسیای صغیر برای روسیه شریانی حیاتی محسوب می شود.
3: به لحاظ تفاوت مذهبی این نقطه با سایر همسایگان اغلب مناقشات مذهبی فراوانی را به همراه داشته است.
4:منطقه قفقاز قطب تولید گندم و جو برای روسیه محسوب می شود و سالانه میلیونها تن گندم از این سمت به سوی سن پطرزبورگ و شمال روسیه ارسال می شود.
5: به لحاظ کوهستانی بودن منطقه تسلط بر این نواحی که عمدتا نفت خیز نیز هست با عث تسلط بر منابع آبی مناطق همجوار از قبیل اوکراین, گرجستان ,اوستیای شمالی و.... نیز هست.همچنین با استقرار تنها چند سامانه پدافندی در کوهستانهای منطقه می توان از نفوذ هوایی روسها بر مناطق همجوار به شدت کاست.



با فروپاشی شوروی سابق مردم این منطقه نیز مانند مردم سایر جمهوری های شوروی اعلام استقلال کردند که اولین شورای استقلال به سرپرستی " صورت حسین اف " تشکیل گردید

ولی بر خلاف سایر جمهوری های شوروی و بنا به دلایل ذکر شده در بالا روسها قفقاز را ارث پدری و حیاط خلوت خود می دانستند. ایجاد یک کشور مسلمان سنی مذهب و با گرایشات وهابی در دل خاک های سرزمینی اسلاو ها مسئله ساده ای نبود که روسها بتوانند به راحتی سر بر بالین بگذارند وتشکیل چنین دولتی یعنی دستیابی آمریکا به عمق استراتژیک روسها ! مسئله ای که کابوس روسها بود هرچند که آمریکاییها نیز به خاطر نزدیکی بیش از حد قفقاز به اروپا با اکراه از تشکیل چنین دولتی سخن به میان می آوردند .باری با تشکیل این دولت در همان روزهای اول سیل تانک های T72 روسی به قفقاز به راه افتاد و درگیری های شدیدی به وقوع پیوست .بلافاصله کشورهایی که به لحاظ مذهبی گرایشات نزدیکی با مسلمانان این منطقه احساس می کردند به کمک قفقازیها شتافتند که از این دسته می توان به سعودی ها و ایران اشاره کرد البته عمده اهداف ایران و عربستان در این حمایت اثبات برتری و داعیه رهبری بر جهان اسلام بود که هر کدام سعی در پدر خواندگی این جنبش ها داشتند . در این بین با اولتیماتوم شدید روسها به ایران مبنی بر عدم حمایت از قفقازیها ایران سانسور خبری دلخواه روسها را بر اخبار قفقاز و به خصوص چچن و اینگوش را اعمال کرد و در عوض امتیازات ظاهری از روسیه گرفت که از جمله یک پیمان دفاعی مشترک بود که در زمان وزارت دفاع علی شمخانی به امضا رسید.اما هیچگاه به مرحله اجرا در نیامد. اما عربستان همچنان با چراغ سبز آمریکا به حمایت از چچنی های وهابی ادامه می داددر این بین آمریکا با تجهیز چچنی ها به سلاح های سبک ونیمه سنگین مدرن هدایت شونده از قبیل موشک های استینگر( مشابه آنچه که به مجاهدین افغانی اعطا کرده بود) و موشک های دوش پرتاب استرلا و انواع سلاح های انفرادی ضد زره , نارنجک های دو مرحله ای و سیستم های مخابراتی سبک پیشرفته توانایی درگیری روسها را در پایان جنگ سرد تخمین می زد .از این بین می توان به سرنگونی چندین میگ پیشرفته 29 روسها, انهدام چندین هلیکوپتر فوق پیشرفته mill 24 HIND روسها که به تانک پرنده مشهور بودند اشاره کرد. اوج فضاحت روسها وقتی بود که یک فروند سوخوی 27 آنها در چچن هدف یک فروند موشک دوش پرتاب استرلا (که فقط 1000 دلار قیمت داشت) قرارگرفت و سرنگون شد. اینجا بود که روسها فهمیدند باید به هر ترتیبی که شده باید چچن را از زیر نفوذ آمریکا آزاد کنند.تراکم سلاح های پیشرفته در این منطقه به سود دولتهای تحت تحریم آمریکا هم بود چرا که سرویس های اطلاعاتی منطقه با معاوضه اقلام حیاتی غذایی مانند روغن نباتی و برنج و سوخت با چچنی ها به موشک های استرلا و استینگر دست یافتند. که برای نمونه هم اکنون تکنولوژی این موشک ها بدست ایران افتاده و به تولید انبوه آنها مشغول است .حادثه ای که می تواند در هر درگیری به کابوسی برا ی جنگنده ها یا شکاری های متجاوز به ایران درآید

.و این از جمله مسائلی بود که در دکترین نظامی آمریکا دقت کافی به آن نشده بود تنها ضربه زدن به خرسهای خاکستری( روسها) با عث شد که امتیازاتی به دست دشمنان آمریکا بیفتد. با تصرف گروزنی توسط نیروهای زرهی لشکر ششم کوهستانی روسها و کشته شدن " صورت حسین اف " بلافاصله معاون وی و وزیر دفاع دولت خود خوانده چچن" جوهر دودایف" جانشین او شد ودر حدود 18 ماه مقاومت سرسختانه ای را صورت داد که البته این مقاومت ها با اعزام چریک هایی از گروه های القاعده وجهاد اسلامی وسودانی ها و اعراب وهابی تقویت شد. روسها هم که این مسئله را از چشم آمریکایی ها می دیدند شروع به تجهیز ایران کردند و به قول معروف بازی " ول کن تا ول کنم" را با یانکی ها آغاز کردند. این مسئله باعث شد تا آمریکاییها در یک شب با فرمان بیل کلینتون اهداف خاصی را در افغانستان ,لیبی,سودان, سومالی و یمن مورد حمله قرار دهند این حملات از یک رزمناو در پایگاه "دیگو گارسیا" در اقیانوس هند و یک زیر دریایی در خلیج فارس و با شلیک موشک های "توما هاوک " انجام شد و با این پیغام دست روسها را به گرمی فشردند.اعزام نیروها از سایر کشورها به چچن به حالت تعلیق درآمد, سیل پول از جانب وهابیون عربستان قطع گردید وبا لو دادن کد مخابراتی سیستم پیام رسانی " جوهر دودایف " که از یک ماهواره آمریکایی استفاده می کرد به روسها, "جوهر دودایف" را دو دستی به دام کوماندوهای روس انداختند که منجر به کشته شدن " جوهر دودایف " گردید.بعد از آن آمریکاییها دیدند که می توانند باز هم امتیازاتی را با روسها ردو بدل کنند به همین خاطر به طور کامل دست از حمایت چچنی ها نکشیده بودند و با به قدرت رسیدن " اصلان ماسخادوف " و جایگزینی او با "جوهر دودایف" مقتول روند مبارزات چچنی ها با روسها وارد مرحله تازه ای شد. چچنی ها یاد گرفتند به جای حملات کلاسیک به حملات انتحاری روی بیاورند که در این راستا آموزشهای سلفیون وهابی بسیار موثر واقع شد.با در گرفتن اختلافات مرزی بین گرجستان و روسیه در زمان ریاست جمهوری ادوارد شواردنادزه ,چچنی ها توانستند پایگاه های آموزشی خود را در مناطق جنگلی و صعب العبور عمق خاک گرجستان ایجاد کنند که بمباران و تجاوز به حریم هوایی گرجستان توسط روسها مناقشات مرزی روسها و گرجی ها را تا درگیری در یک جنگ تمام عیار سوق داد.اما از آنجا که هدف آمریکا به خطر انداختن جریان آزاد انتقال انرژی به اروپا نبود دست به یک معامله پر سود با روسها زد!
ابتدا دولت ولادیمیر پوتین را- که همانطور که در پست های قبلی به آن اشاره شد و در حال اصلاحات سیاسی اقتصادی در روسیه بود – تحت فشار های امنیتی گذاشتند که از آن جمله می توان به گروگان گیری در تئاتر مسکو-گروگانگیری و قتل عام در مدرسه بسلان –انفجار های متعدد در مسکو و....اشاره کرد



که همگی توسط چریک های چچنی و با حملات انتحاری همراه بود و هدف آنها القای حس نا امنی در روسیه و تشدید فشارهای اقتصادی متعاقب آن بر دولت پوتین بود.پوتین که خودش یک افسر سابق کا گ ب بود به صرافت متوجه این مسئله شد و چنان خشونتی در سرکوبی این اقداما ت نشان داد که در تاریخ جهان بی سابقه بود برای مثال می توان از بکارگیری نوعی گاز خفه کننده جدید در تئاتر مسکو اشاره کرد که باعث کشته شدن گروگانگیران و بیش از 300 گروگان روس شد ! هنگامی که اجساد را خارج می کردند خبرنگاران متوجه شدند که گروگانگیران حتی فرصت فشاردادن کلید های انفجاری که در دستانشان بود را پیدا نکرده بودند! قدرت کشندگی این گاز جدید به حدی بود که در کمتر از سه دهم ثانیه شخص را از پای در می آورد . روسها با بکارگیری این گاز در حقیقت دو هدف را دنبال می کردند: اول نشان دادن ضربه شست قوی به چچنی ها! دوم مطرح کردن این احتمال که اگر خدای ناکرده این گاز سر از بازار سیاه درآورد و مثلا در متروی نیویورک یا واشنگتن دی سی پخش شود چه عواقبی منتظر یانکی ها خواهد بود!
آمریکایی ها قافیه را باخته بودند به همین خاطر دست به یک معامله زدند: روسها در حملات ناتو به صربستان زیاد مداخله نکنند ولی در عوض " اصلان ماسخادوف" برای روسها! روسها علی رغم خون اسلاوی که در رگهای خودشان و صربها بود به عادت قدیم منافع خودشان را ترجیح دادند و به صربها خیانت کردند نتیجه این شد که موشک های ناتو بلگراد را شخم زد و از دیگر سو اصلان ماسخادوف به محاصره درآمد و کشته شد
.بعد از اصلان ماسخادوف نوبت به " شامیل باسایف" بود. باسایف برای دچار نشدن به سرنوشت رهبران گذشته در کوهستانها آواره بود!و گهگاهی به حملات ایذایی دست میزد .اما با روی کار آمدن یک دولت دست نشانده روسها در گروزنی و ایجاد ثبات نسبی این روسها بودند که برنده واقعی منطقه قفقاز شدند!عکس العمل آمریکاییها این بود که منطقه قفقاز را محاصره کند در این بین پروژه انقلابهای رنگی در دستور کار قرار گرفت ودر ابتدا در یک کشور که نفوذ روسها کمرنگ شده بود بخت خود را آزمودند چه جایی بهتر از گرجستان! با درگیری های مرزی بین روسها و گرجی ها اختلافاتی بین " ادوارد شوارد نادزه" که در زمان شوروی سابق وزیر امور خارجه بود و پوتین بروز کرده بود به همین خاطر روسها دل خوشی از او نداشتند پس طبیعی بود که پروژه انقلاب نارنجی با سرعت و دقت بالایی به جلو برود در این بین یک خانم خوش تیپ که نخست وزیر بود بنام " تیمو شنکو" با حمایت از نامزدمورد حمایت غرب بنام"میخاییل ساکاشویلی" آرام آرام غزل خداحافظی سیاستمدار کهنه کاری مانند " شوارد نادزه" را خواندند! بعد از آن اخبار ضد و نقیضی رسید که " شامیل باسایف " کشته شده است! این که این خبر راست است یا دروغ در آینده نزدیک روشن خواهد شد اما هرچه که هست قفقاز به ثبات مورد نظر روسها بسیار نزدیک شده است.
بعد از آن نوبت اوکراین بود که حیات خلوت روسها بود. این منطقه به دلیل انبارهای موشک های قاره پیمای اتمی که جزو تاکتیکی ترین سلاح های روسها هستند(روسیه همچنان پایگاه های نظامی خود را در اوکراین حفظ کرده است) و تاسیسات غنی سازی اورانیوم و محل های استقرار رادار های برد بلند روسها منطقه ناموسی روسها است.
در پروژه انقلاب رنگی در این جمهوری رقابت بین دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری نامزد حزب حاکم" ویکتور یانوکوویچ" و نامزد طرفدار غرب " ویکتور یوشچنکو" به اوج خود رسید و کار تا آنجا پیشرفت که" یوشچنکو" توسط سرویس اطلاعاتی روسی با سم "پولونیم 241" به طرز فجیعی مسموم شد و تا پای مرگ پیشرفت! هرچند که تحت مداوای متخصصین خارجی زنده ماند اما صورت او به طرز فجیعی آسیب دید ( خانم های ایرانی که جهت لیپو ساکشن یا تاتو کردن یا کشیدن پوست یا.... به کلینیک های زیبایی مراجعه می کنند بروند خدا را شکر کنند که این سم در اختیار شوهرانشان نیست!) در این بین با به قدرت رسیدن یانوکوویچ طرفداران یوشچنکو به دیوان عالی شکایت بردند و مقرر شد که آرای انتخابات مجدداٌ باز شماری شود با بازشماری مجدد آرا یوشچنکو به ریاست جمهوری رسید ولی چون هنوز اکثریت مطلق آرا در پارلمان را در اختیار نداشت مجبور شد با نخست وزیری یانوکوویچ موافقت کند به همین ترتیب توازن قوا با برتری غرب در اوکراین به سرانجام رسید اما بازی هنوز تمام نشده بود. روسها به عوض نفوذ خود در ایران را گسترش دادند وبا مذاکرات پشت پرده حقوق ایران در دریای خزر را ماست مالی کردند وبا در اختیار قرار دادن سیستم های موشکی تور ام 1 به ایران ,کابوسی برای آمریکاییها درست کردند.گاه و بیگاه با شل و سفت کردن در نیروگاه اتمی بوشهر به باج گیری از ایران مشغولند. اما تجربه نشان داده که روسها اهل معامله هستند و همیشه در معادلات سیاسی طرف قوی تر را می گیرند آنچنانکه حتی در دوره پیش از انقلاب با لو دادن افسران توده ای در ساختار ارتش ایران به معامله با حکومت مستبد ایران قبل از انقلاب دست زدند.لذا با توجه به تجربه های تاریخی باید بیاموزیم آنکه به همخون اسلاو خود خیانت میکند قطعا دوست خوبی برای آنها که از دید او تنها یک بازیچه هستند نیست.لذا تاریخ به ما میآموزد که از تاریخ پند بگیریم و بنا به گفته علی (ع): نه در یاور بی مقدار سودی است و نه در دوست به تهمت گرفتار!این مطالب با استفاده از خاطرات خودم نوشته شده و بدیهی است به عنوان نظر شخصی من ایراداتی به آنها وارد است که دوستان مطالعه کننده قطعاٌ اینجانب را از نظراتشان بی بهره نخواهند گذاشت.شما چه فکر می کنید؟

1 comment:

fadayemam said...

فتنه احمدی‌نژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنه‌ای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدی‌نژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنه‌ای، باعث شدند که حضرت امام خامنه‌ای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدی‌نژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی‌ زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدی‌نژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.