Tuesday, May 15, 2012

غم و شادی


 
آنگاه زنی پای پیش نهاد و گفت برای ما از غم و شادی سخن بگوی .
پیامبر گفت :
شادیهای شما همان غمهای شماست که نقابش را برداشته است .
و چاهی که خنده هایتان از ان می جوشد ، همان است که از اشکهایتان پر شده است .
و چگونه جزء این تواند بود ؟
هر چه غم ژرفتر وجود شما را می کاود ، گنجایشی فراختر برای شادی خواهی داشت .
ایا سبوی شرابتان همان سوخته جانی نیست که از کوره کوزه گران بیرون امده است ؟
و ایا ان عود که اهنگش جان شما را می نوازد ، همان چوبی نیست که دلش را با تیغ تیز تهی کرده اند ؟
وقتی شاد و خرم هستی به ژرفای قلبت نظر کن تا ببینی که این قلب همان است که تو را غمگین کرده بود ، و هنگامیکه غم بر تو چیره شده است باز در قلب خود نگاه کن تا ببینی که براستی در فراق انچه قلبت را از شادی پر کرده بود گریه می کنی .
بعضی گویند شادی از غم عظیمتر است
بعضی گویند چنین نیست بلکه غم بر شادی چیرگی دارد .
اما من با تو میگویم : که غم و شادی از هم جدایی ناپذیرند .
انها با هم نزد تو می ایند
و هنگامیکه یکی از اندو در کنارت نشسته ،بیاد ار که دیگری نیز در بستر تو بخواب رفته است .
و همانا که تو چون دو کفه ترازو میان شادی و غم اویخته ای .
و تنها هنگامیکه به کلی تهی باشی دو کفه در حال توازن کنار هم خواهند بود .
اما وقتی که خزانه دار هستی تو را بر میدارد تا زر و نقره خود را بسنجد ، در ان هنگام بناچار دو کفه غم و شادیتو بالا و پایین میرود .


Monday, May 07, 2012

سارکوزی در مهمانی چای

سلام
چند سال قبل مقاله کوتاهی در باب انتخابات فرانسه نوشته بودم....
در اون مقاله درباره رقابت سگولن رویال و سارکوزی نوشته بودم ....این چند روز رقابت های انتخابات جدید فرانسه تمام شد و این بار یار سگولن رویال البته یار سابقش !!! سارکوزی رو شکست داد.
اوضاع خاورمیانه از این شکست بسیار متشنج خواهد شد به خصوص در لبنان و سوریه....یک مقداری شرایط خوش به حال ولید جنبلاط و سعد حریری خواهد شد و به دنبال آن اپوزوسیون سوریه هم فعال تر خواهند شد....اوضاع الجزایر هم بهتر خواهد شد. برای اونهایی که قبلا پست اون سال رو نخونده بودند لینکش رو ذیلا می گذارم:

به نظرتون توضاع چطور می شه

مدیریت بحران ....با مدیر کارآزموده ......




یه كشتی داشت رو دریا می‌رفت، ناخدای كشتی یهو از دور كشتی دزدای دریایی رو دید. سریع به خدمه‌اش گفت: برای نبرد آماده بشین، ضمناً اون پیراهن قرمز من رو هم بیارین. خلاصه پیراهنه رو تنش كرد و درگیری شروع شد و دزدای دریایی شكست خوردن! 

كشتی همینطوری راهشو ادامه می‌داد كه دوباره رسیدن به یه سری دزد دریایی دیگه! باز دوباره ناخدا گفت واسه جنگ آماده بشینو اونپیراهن قرمز منم بیارین تنم كنم!! خلاصه، زدن دخل این یكی دزدا رو هم آوردنو باز به راهشون ادامه دادن. 

یكی از ملوانا كه كنجكاو شده بود از ناخدا پرسید: ناخدا، چرا هر دفعه كه جنگ می‌شه پیراهن قرمزتو می‌پوشی؟ ناخدا می‌گه: خوب برای اینكه توی نبرد وقتی زخمی می‌شم، پیراهن قرمزم نمی‌ذاره خدمه زخمای منو خونریزیمو ببینن در نتیجه روحیه‌شون حفظ می‌شه و جنگ رو می‌بریم. 

خلاصه، همینطوری كه داشتن می‌رفتن، یهو 10 تا كشتی خیلی بزرگ دزدای دریایی رو كه كلی توپ و تفنگ و موشكو تیر كمونو اكلیل سرنج و از این چیزا داشتن می‌بینن. ناخداهه كه می‌بینه این دفعه كار یه كم مشكله، داد می‌زنه: خدمه سریع برای نبرد آماده بشین ضمنا پیراهن قرمز منو با شلوار قهوه‌ایم بیارین!!