Saturday, January 15, 2011

جایگاه رفیع


یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد.
ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد. ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد که استراحت کند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد. وقتی که دوباره به پشت بام رفت، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت. بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، و سرانجام الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد!
ملا نصر الدین با خود گفت لعنت بر من که نمی دانستم اگر خر به جایگاه
رفیع و بالایی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را از بین می برد!!!‬

1 comment:

farahmand said...

سلام وقتتون بخير
اي كاش اين حكايت را روي سر در شركت ها مخصوصاً سازمان ها و ارگان هاي دولتي با خطي خوش ميزدند
اي كاش اين حكايت را بر سر در ايران ميزدند
اي كاش ايرانيان فقط حكايت هاي گذشته را نمي خوانند حداقل كمي تامل هم مي كردند
اي كاش.............
به هر حال بازم ممنون از آوردن اين حكايت توي وبلاگتون