Friday, July 02, 2010

بکشید گوشم آنک که تو امشب آن مایی

بعد از 25 سال انتظار و جستجو تونستم خانم معلم کلاس دوم ابتدایی خوب و
مهربونم خانم منیژه دستپاک رو پیدا کنم و این سعادت نصیبم بشه که دست های
مهربونش رو ببوسم ...معلم ها مادر دوم انسان ها هستند و خیلی خیلی باید
شانس بیاری و جهان بر وفق مرادت بچرخه تا بتونی دوباره در محضر معلمت
حاضر بشی....
چو گویی که وام خرد توختم
همه هرچه بایستم آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
من دیروز 11 تیرماه 89 تونستممجددا در محضر آموزگار مهربونم بشینم ...خدا
را شکر کردم که چنین شانسی را نصیبم کرده...عجب بازی نغزی برای من بود.

1 comment:

مسافر بخارا said...

پیش شیخی در بخارا اندری/تا بخواری در بخارا ننگری