Thursday, May 13, 2010

ماجرای من و شیخ بهایی وونوستات بریانی

اولین حضور من در جشنواره شیخ بهایی در اصفهان مصادف شد با 23 اردیبهشت
ماه 89 در شهر زیبای اصفهان
جای شما خالی بعد از نمایشگاه یک تریپ بریانی اعظم هم رفتم و دلی از عزا
درآوردم....بعدش هم یک فروند ونوستات فرستادم به خندق بلا.
این روز ها به من خیلی خوش می گذره هم تجدید خاطره است با اصفهان و
دوستان قدیمی هم پیدا کردن دوستان تازه.... واقعا جای شما خای. ....راستی
من با آخرین اختراع ثبت شده خودم حاظر شدم که آشکار ساز شعله با استفاده
از تشعشعات مادون قرمز و ماورا بنفش بود.برای ثبت بقیه اختراعات هم دعای
عاجل بفرمایید.

Sunday, May 02, 2010

آن مرد رفت

روز معلم امسال رو مثل همیشه به معلم های خوب دنیا تبریک می گم با این
تفاوت که امسال یک روز قبل از روز معلم یکی از بهترین و بزرگترین اسطوره
های تعلیم و تربیت ایران از میان ما رفت. راد مردی که حضور اون چراغ دانش
رو به میان ایلات ایران آورد و نور علم را در جایی روشن کرد که نمی شد یا
نمی گذاشتند که روشن شود. معلومه که از کی حرف می زنم!!! بهمن بیگی رو می
گم... مدتها پیش من اسم اونو از زبان دوست خوبم رحمان شنیدم و وقتی بیشتر
دقت کردم دیدم که ایلات و عشایر ایران اگر نه در حد پرستش که در حد عشق
اونو دوست داشتند ...وقتی بزرگداشتی برای اون برگزار کردند و جوانان
عشایر سوار بر اسب با تفنگی دردست اونو تا محل برگزاری مراسم تجلیل؛
اسکورت کردند قلبم از جا کنده شد بدنم می لرزید و اشک توی چشمام می
دوید...همه این احوال برای مردی بود که بزرگتری خدمت را به اونها کرده
بود و اونها نشون دادند که چقدر دوستش دارند... از ته دل بود... منم با
این که شناختی در حد شنیدن نامش داشتم از ته دل بهش ادای احترام کردم...
و امسال بهمن بیگی در میان ما نیست... چه چیز ضایعه از دست دادن اونو
جبران می کنه؟ هرچند چراغی که بهمن بیگی در میان ایلات قشقایی ایران روشن
کرد تا ابد روشن می مونه .... هرگاه پزشکی قشقایی را در اتاق عمل دیدید
یا مهندسی قشقایی را در صنعت دیدید یا خلبانی قشقایی را در اوج آسمانها
دیدید بدانید که به ثمره درختی می نگرید که بهمن بیگی 50 سال قبل بذر
آنرا کاشت. روحش شاد و یادش گرامی