Friday, January 25, 2008

پرسه ای در سایت های عربی....محض خنده

سلام
ببخشید که چند روز نبودم اما حالا با چند تا مطلب خنده دار که توی سایت های عربی بهشون بر خورد کردم در خدمت شما هستم:
اولیش: نانسی عجرم رو که می شناسید....توروخدا نگید نه که دارید خالی می بندید:.... ایشون 47 تا عمل جراحی زیبایی روی خودش کرده تا شده نانسی خانمم فعلی و جالبه که خبری از عکس های قدیمیش همم نیست اما یه پسر تقس عرب یکی از اون عکس ها رو گیر اورده بود و پخش کرده بود که من هم خوشم اومد و می گذارمش توی وبلاگ ...حال کنید.


این از این.
اما هیفا وهبی رو هم که میشناسید خواننده خوشگل عرب که این روزها شایعاتی هم داره شنیده می شه که ...بعععععله......به قول ییکی از آقایون هرچی خدا به سایر خواننده ها صدا مرحمت کرده به هیفا اعضا و جوارح داده...اما یک سایت عرب هم عکسی با مبالغ عمل های جراحی هیفا زده بود که خواستم ببینید




...البته از امروز همه دخترا پاشون میره توی کفشه باباهه که مگه من چیم از هیفا و نانسی کمتره....اوهو اوهو ...و فرایند آبغوره گیری

Tuesday, January 15, 2008

مولن روژ


نمی دونم فیلم مولن روژ از کارهای نیکول کیدمن عزیز هنرپیشه مورد علاقه من رو دیدین یا نه؟ اما باید بگم من هر وقت این فیلم رو می بینم بی اختیار گریه ام می گیره! یه فیلم موزیکال با هنرمندی هرچه تمامتر از نیکول کیدمن و اوان مک گرگور!این فیلم من رو یاد یک شعر از دکتر افشین یداللهی می اندازه همون حس رو برام تداعی می کنه:
اوقتی گریبان عدم / با دست خلقت می درید
وفتی ابد ، چشم تو را / پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ، ناز تو را / در آسمانها می کشید
وقتی عطش ، طعم تو را / با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم / نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این / دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود / آن دم که چشمانت مرا / از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم / شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و / عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو / نه آتشی و نه گلی / چیزی نمی دانم از این / دیوانگی و عاقلی ...
این شعر اول سریال مدار صفر درجه بود
وقتی دوست اوان مک گریگور,معروف به, آرژانتینی اون رو از عشق نیکول کیدمن منع می کنه اون شروع به خوندن شعر می کنه که :
Argentinian:
First... there is desire...
then, passion!
Then, suspicion!
Jealousy, anger, betrayal!

When love is for the highest bidder, there can be no trust.
Without trust, there is no love!

Jealousy... Yes, jealousy...
will drive you, ...will drive you... mad!

Argentinian:
Roxanne,
you don't have to put on that red light
Walk the streets for money,
You don't care if it's wrong or if it is right.

Roxanne,
you don't have to wear that dress tonight
Roxanne,
you don't have to sell your body to the night.

Christian:
His eyes upon your face,
his hand upon your hand,
his lips caress your skin...
It's more than I can stand!

Argentinian:
Roxanne.

Christian:
Why does my heart cry?

Argentinian:
Roxanne...

Christian:
Feelings I can't fight...!

You're free to leave me, but just don't deceive me,
and please, believe me when I say,

"I love you..."

Thursday, January 10, 2008

در هجو رضا صفری


این پست در هجو آقای رضا صفری دوست عزیزم است که علی رغم بازگشت از کانادا بی معرفتی کرد و سر نزد لذا پس از بازگشتش به کانادا تصمیم به هجو او گرفتم که با استعانت از شعرای نامی ابیاتی چند در هجو ایشان نوشتم که بدین وسیله پاسخ بی معرفتی هایش را بدهم . امید است دوستان دیگر را مرهمی باشد بر بی معرفتی آقا رضای صفری.... رضا جان درد داری؟ حق داری ! ولی منم حق دارم.....









شنیدم من رضا جانم که آمد
رفیق سابق بوشهرم آمد
شدم خوشوقت و جانی تازه کردم
نشاط و وجد بی اندازه کردم
نشستم مننظر کز در درآید
زدیدارش مرا شادان نماید
ندانستم که ای نامرد خوشگل
تورا دیدار احباب گشته مشکل
وگر گاهی به شهر آیی زمنزل
نبینم جای پایت نیز در گل
بری با خود نشان جای پا را
کنی تقلید مرغان هوا را
برو رضا که واقع حرف مفتی
مگر بختی که روی از من نهفتی
مگر یاد آمد از چند سال پیشت
که بر عارض نبود آثار ریشت
مگر از ما رفیقان قهر کردی
که منزل توی قصر الدشت کردی
مگر در باغ یک منظور داری
نشان نرگس مخمور داری
مگر اشی مشی داری درآغوش
که کردی صحبت مارا فراموش
مگر با سرو قدان آرمیدی
که پیوند از تهی دستان بریدی
چرا در پرده می گویم سخن را
چرا بر زنده می پوشم کفن را
بگویم صاف و پاک و پوست کنده
تورا اینک دل دوستان شکسته
تو را من می شناسم بهتر از خویش
ترا من آوریدستم بدین ریش
خبر دارم ز اعماق خیالت
به من یکذره مخفی نیست حالت
تو از زیدان نیک کانادایی
یکی را این سفر همراه داری
تو می خواهی بگویی دیر جوشی
به من هم هیزم تر می فروشی؟
برو رضا که اینجا خبط کردی
مر این اندیشه را بی ربط کردی
جهان چون خوی تو نقش برآب است
زمانی خوش شود گه بد لعابست
گهی ساید سر انسان به مریخ
گهی در مقعد انسان کند میخ
گهی عزت دهد گه خوار دارد
از این بازیچه ها بسیار دارد
یکی را افکند امروز در بند
کند روز دگر او را خداوند
اگر کارش وفاقی یا نفاقیست
تمام کار عالم اتفاقیست
نه مهر هیچ کس در سینه دارد
نه با کس کینه دیرینه دارد
نه مهرش را نه کینش را قراری است
نه آنش را نه اینش را مداریست
بیا رضا که ساقت سم درآرد
میان لنبرینت دم درآرد
شنیدم سو خلقت دبه کرده
همان یک ذره را یک حبه کرده
ترقی کرده ای در بد ادایی
شدستی پاک مالیخولیایی
زگل نازک ترت گویند و رنجی
مجنب از جای خود رضا که گنجی
یکی گوید که این رضا خیالیست
یکی گوید که مغزش پاک خالیست
یکی بی قید و بی حالت شناسد
یکی وردار و ورمالت شناسد
یکی گوید که آب زیر کاه است
یکی گوید که خیر این اشتباه است
یکی اصلا تورا دیوانه خواند
یکی هم مثل من دیوانه جوید
خلاصه گویمت اسباب خنده
که مهدی , اسدی, نسیم و بنده
تماما تشنه خونت بمانیم
ز بی معرفتی اسطوره سازیم
برو خود را بیفکن در تورنتو
ندیدم بی معرفت تر دوستی از تو

Monday, January 07, 2008

بوتو پر!


بی نظیر بوتو هم در کوزه افتاد.
وی که از موسسین طالبان بود حال توسط دست ساخته های خودش به درک نائل شد وی یکی از سنگدل ترین و خائن ترین زنان رهبر در خاورمیانه بود که در دوره های نخست وزیری خودش جنایات وحشیانه ای را مرتکب شد. یادم هست وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم به نخست وزیری رسید و ان موقع حامله هم تشریف داشتند که سر همین آقازادشون حامله بودند که الان جانشین مامی جونش شده . خدا دست این خاندان فاسد رو از سر پاکستان کوتاه کنه اما بدم نمیاد یه کم در باره بوتو حرف بزنیم اونم به روایت تصویر:
وقتی بوتو پیش بابا ذوالفقارش بود


وقتی بوتو شوهر کرد(بیچاره شوهرش نممی دونست اژدها بغل دستش نشسته)؟


وقتی بوتو سوار ماشین می شد.


و بوتو ترکید....

حالا پسر خانم بوتو جانشین مامان جونش شده و جالبه بدونین با 19 سال سن جای مامیش رو توی حزب گرفته و جالبه بدونین که این آقا زاده محترم یکی از بی بندوبار ترین دانشجوهای پاکستانی آکسفورد بودند واین هم عکسش با دوست دخترهای بهتر از جانش....


تازه نگفتم که حضورش در میهمانی هایی که با فرهنگ پاکستان منافات داره به کرات دیده شده . خدا به پاکستان رحم کنه...

Tuesday, January 01, 2008

وطن یعنی خلیج تا ابد فارس

سلام
این روزها یاوه گویی های جناب آقای جلیلی و دوستان به حدی زیاد شده که دهن کجی به خون فرزندان این مرز و بوم از ایرج و سهراب گرفته تا تا شهدای بی گناه جنگ به طرفه العینی به راحتی آب خوردن شده است.حضور احمدی نژاد در کنفرانس اعراب فاسد باید هم به اینجا ختم شود که جلیلی این عنصر تازه به دوران رسیده که هیچ کس قبولش ندارد در اقدامی وقیحانه خلیج فارس را خلیج دوستی نام گذاشته و رسانه ها هم طبق معمول مجبور به سکوت شده اند . جسارتی را که اعراب و آمریکا و انگلیس نتوانستند انجام دهند امروز از دهان ژاژ خای جلیلی بیرون می اید که قوه قضاییه موظف به پیگیری است .البته اگر نگویند دارید در کار دولت اختلال ایجاد می کنید! رساندن تورم به 46 درصد رساندن سهم ایران در دریای خزر از 50درصد به 11 درصد و امروز حراج خلیج فارس به نام مجعول خلیج دوستی! و در آینده ای نزدیک فروش اروند رود به ثمن بخس به مشتی عرب وقیح که تا دیروز بعثیان کافر بودند و حفظ نام شط العرب! اینست وعده های پوچ احمدی نژاد! اگر سر به سر تن به کشتن دهیم ......از آن به که کشور به دشمن دهیم.
دریغ است ایران که ویران شود.......کنام پلنگان و شیران شود