Tuesday, November 06, 2007
حماقت های یک رییس جمهور
توافق خائنانه جدید بین ایران و روسیه با سکوت خبری صدا و سیما همراه بود و در عوض حول این مانور می کردند که ولادیمیر پوتین علی رغم تهدید به ترور به ایران آمده و مشت محکمی به دهان استکبار زده ! و در عین حال رسانه های روسی این سفر پوتین را موفق ترین سفر او می دانستند که البته حق داشتند. زیرا در سایه حماقت دولتمردان ایران توافق نامه ای را به ایران تحمیل کردند که ننگین تر از معاهده ترکمانچای و گلستان بود. اما داستان از چه قرار بود؟
همانطور که در نقشه دیده می شود خط قرمز محدوده آبهای ایران پیش از این توافق و محدوده میدانهای نفتی و گاز نیز با لکه های تیره بر روی نقشه مشخص شده است. خط سیاه رنگ نیز محدوده آبهای ایران پس از این توافق است . همانطور که مشاهده می کنید فروختن این منابع نفتی در هنگامی که قیمت هر بشکه نفت به حدود 100 دلار رسیده چه مفهومی به غیر از خیانت دارد؟
ایران با واگذاری این منابع به آذربایجان می خواست دل روسیه را بدست آورد و در عوض روسیه از ایران حمایت های سیاسی به عمل آورد و در مقابل شورای امنیت از حقوق هسته ای! ما دفاع کند. غافل از اینکه روسیه در معامله ای پنهانی ایران را به آمریکا فروخته بود
و در عوض گرجستان و کوزوو را در اختیار گرفته بود . بلافاصله پس از بازگشت پوتین به روسیه بانک ملی و سایر بانک های ایرانی در مسکو مورد تحریم واقع شدند ودارایی های آنها بلوکه شد. در اقدامی ننگین آمریکا با فروختن میخاییل ساکاشویلی رییس جمهور گرجستان که جزو طیف طرفدار غرب در قفقاز بود به روسها :هواداران روسیه را به جان او انداخت و تا چند روز دیگر شاهد سقوط او خواهیم بود و یک دولت طرفدار روسیه بر سر کار خواهد آمد.از طرفی موضوع استقلال کوزوو نیز به فراموشی سپرده شد.در مقابل روسیه نیز با نشان دادن انگشت میانی به ایران نیروگاه اتمی بوشهر را نیمه کاره رها کرد و به دلیل تاخیر مالی از اجرای راه اندازی نیروگاه بوشهر خودداری کرد. احمدی نژاد نیز در اعتراضی آشکار به سرگئی لاوروف او را به تهران کشاند اما او با نامه پوتین به ایران آمد و به ایران هشدار داد تا صدایش را پایین بیاورد وگرنه اوضاع بدتر می شود. با این اوضاع لاریجانی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی کنار کشید و سعید جلیلی جانشین او شد.
در این حال محافظه کاران و اصول گرایان به کل قافیه را باخته بودند .آنهایی که اصلاح طلبان و میانه رو ها را به خیانت و سازش در موضوع هسته ای متهم می کردند حالا آنچنان کلاهی سرشان رفته بود که روی نگاه کردن به اصلاح طلبان را نداشتند. مالیخولیای احمدی نژاد کار خودش را کرد و روسیه عزیز چنان بلایی سر ایران آورد که به ناچار ایران به دامان چین افتاد اما در سفر معاون وزیر دفاع آمریکا به چین . چین نیز از حمایت ایران دست کشید. چرا که آمریکا به چین هشدار داد ممکن است تایوان را به موشک های جدید مجهز کند و از طرفی از حربه سلاح های چینی طالبان نیز نهایت استفاده را نمود و چینی ها را حسابی ترساند. حال ایران ماند و حوضش و ادعاهای توخالی اصول گرایان .تورم شدید و قیمت بالای نفت و بیماری هلندی اقتصاد ایران – خطر تحریم و.... که همه و همه قهقرای واقعی برای ایران است.
موضوع دیگری نیز که رسانه های داخلی و بین المللی به آن نمی پردازند که این هم به دلیل بی اطلاعی است و بنده با توجه به شغل و حرفه خودم توجه خوانندگان را به آن جلب می کنم امکان نفوذ " اکرانو پلان " های روسها به ابهای ایران است.این سلاح با امکان حرکت در دریا و خشکی و هوا و حمل لانچر های موشک و در هر ماموریت تا 155 نفر سرباز می تواند خطر بالقوه ای برای امنیت ملی ما محسوب شود که با حماقت دولتمردان ما امکان نفوذ این تسلیحات تا سواحل ما میسر شد.
وجود این سلاح تا 1999 از کلیه سرویس های جاسوسی جهان مخفی بود تا آن که سال 1999 یکی از اینها بعد از نفوذ به آبهای ایران در طوفان گرفتار شد و تقاضای کمک کرد.
این نسل جدید سلاح می تواند خطرهای بالقوه ای را برای سکوهای نفتی و... به دنبال داشته باشد که ای کاش از دید مسئولین ما دور نمی ماند. قبلا در پست های گوناگون این اتفاقات را پیش بینی کرده بودم که می توانید با مراجعه به پست های قبلی اطلاعات بیشتری بدست بیاوریدمثل قفقاز منطقه نا آرام یا تایوان و ..... شما نظرتان چیست؟
Friday, November 02, 2007
گفته بودم شاید وقتی دیگر
باز هم قلبی به پایم اوفتاد
باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد
عشق من بر قلب سردی چیره شد
باز هم از چشمه لبهای من
تشنه یی سیراب شد
باز هم در آغوش من
رهروی در خواب شد
بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز
خود نمی دانم چه می جویم در او
عاشقی دیوانه می خواهم که زود
بگذرد از جاه و مال و آبرو
او شراب بوسه می خواهد ز من
من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت و غافل که من
طالبم آن لذت جاوید را
من صفای عشق می خواهم از او
تا فدا سازم وجود خویش را
او تنی می خواهد از من آتشین
تا بسوزاند در او تشویش را
او به من می گوید ای آغوش گرم
مست نازم کن که من دیوانه ام
من باو می گویم ای نا آشنا
بگذر از من من ترا بیگانه ام
آه از این دل آه از این جام امید
عاقبت بشکست و کس رازش نخواند
چنگ شد در دست هر بیگانه ای
ای دریغا کس به آوازش نخواند
با تشکر از خانم نگار به خاطر این شعر زیبا .که از وبلاگ ایشون انتخاب شد .لینک ایشون تحت عنوان احساسات پاک در وبلاگ من ثبت شده
Subscribe to:
Posts (Atom)