سلام به همه دوستان و یا شاید بهتر بود بگم خداحافظ مرکز رشد خداحافظ فعالیت دانایی محور خداحافظ کار و اقتصاد علمی! در سال 1384 بنده شرکت کوچولوی گرین برق را در مرکز رشد بوشهر وارد کردم .شرکتی که اگر همان طور آهسته آهسته رشد می کرد از جایگاه امروزیش بسیار فراتر می رفت! هرچند که امروزه هم جایگاه ممتازی دارد! اما بشنوید که به همت تصمیمات مدیران این مرکز چه بر سر شرکت گرین برق آمد!در ابتدا که همه چیز طبق روال بود هرچند که نقاط ضعف ساختاری کوچکی از همان دوره وجود داشت که امروزه مدیران جدید و قدیم برای شانه خالی کردن از مسئولیت به آنها استناد می کنند مثلا چرا مرکز رشد چند تا حساب بانکی داشته و چه و چه و چه! بعد از دوره آقای دکتر مصلح مرکز مدتی توسط آقای دوراهکی اداره شد که به خاطر اینکه حق امضای بانکی نداشت لقمه های چرب و شیرینی را برای نفر بعد آماده کرد.سپس کار به عباسی رسید مرد آی تی نمای استان بوشهر که تبحر خاصی در جا زدن خودش به عنوان مهندس دارد اما دریغ از سواد درست و حسابی! کادر بسیار با مزه مدیریتی ایشان متشکل از اقوام و دوستان و خاله خانباجی و اخوی و داماد و دوست و ... چنان بلایی بر سر مرکز رشد بوشهر و بودجه قراردادها آوردند که هنوز که هنوز است از بلای مدیریتی که به همت کانکشن خانوادگی با عطارزاده و عدم سواد درست و حسابی معاون وقت برنامه ریزی استانداری در زمینه آی تی رخ داد - راحت نشده است اما چه شد که گرین برق به عنوان یکی از بهترین شرکت های پژوهشی استان بوشهر دچار چنین وضعی شد؟ علت آن فریبی بود که آقای مرتضی عباسی نسبت به این شرکت اجرا نمود و آن عقد قرار داد و سپس بالا کشیدن وجوهات قرارداد مذکور بود موردی که به تایید سازمان بازرسی استان بوشهر هم رسیده .هرچند همه در استانداری هم به آن واقفند. نکته بسیار بدیع دیگر این است که همه دستگاه ها ی مرتبط با مرکز رشد که داعیه حمایت ازشرکت های مرکز رشد را دارند اعم از استانداری و دانشگاه خلیج فارس و پارک علم و فناوری خلیج فارس و مرکز رشد به رغم اینکه میدانند وضعیت اسفبار شرکت ها چیست اما قدمی در راستای بهبود وضع بر نمی دارند من تا همین جا که گفتم برای ریشه های مشکل کافی بود دیگر وارد دوران آتشی و بعد از آن نمی شوم ! دستگاه های مرتبطی که ذکر آنها رفت همه در تلاش هستند تا با بلوکه کردن بودجه های واریزی وزارت علوم در حسابهای سازمانیشان به افتخار سازی برای دستگاه خودشان بپردازند و هیچ کس نمی داند که شرکت های مرکز رشد که به شما ها اعتماد کردند و گام در راه کارآفرینی و تکنولوژی های نو گذاشتند به تک تک ریال های این بودجه ها احتیاج دارند الان بودجه ها دارند در دانشگاه خلیج خاک می خورد و استانداری نیز تبحر خودش را در حیف و میل بودجه های رسیده یکبار به اثبات رسانده است. اما این دلیل نمی شود که ساختار پارک و دانشگاه نیز لن ترانی بازی در بیاورد و مرکز و شرکت های آن را از بودجه خود محروم کند تا آنجا که وضعیت مالی شرکت ها یی که توسط عباسی و دارو دسته چپاولگرش مغبون شده اند حالا در آتش آقایان بسوزند ! به نظر شما بین عملکرد سخیف عباسی و عملکرد منفعلانه دانشگاه خلیج فارس در ضربه زدن به شرکت های فناور تفاوتی هست؟
همین مسئله باعث شد که من در اولتیماتوم شدید اللحنی که در آخرین جلسه مرکز در روز پنچ شنبه یکم شهریور به استانداری و سرپرست فعلی مرکز دادم و بدین وسیله به مرتیطین در دانشگاه خلیج فارس و ... هم اعلام می دارم تصمیم گرفتم تا روز پنج شبه 7/6/1386 ساعت 18منتظر دریافت مبلغ قرارداد منعقده با مرکز می مانم در غیر این صورت شرکت را تعطیل کرده و برای همیشه استان بوشهر را ترک می کنم استانی که جهل و خودخواهی در همه لایه های مدیریتی آن موج می زند ! دیگر مرتبطین می دانند و مرکز و من ! پیش نهاد هم می کنم که با تخصیص بودجه ای به عنوان تنخواه برای حل مشکلات مرکز این کار را بکنند البته نه از جنس تنخواهی که در ساختار عباسی در اختیار عبدل نمکی و .... قرار گرفت که فاکتور و ... هم ندارند! لذا قصد دارم تا در صورت به خود نیامدن مسئولین محترم با ترک استان بوشهر قدر جوانی و استعداد خود را به گونه ای که شایسته است بدانم. وگرنه ساختار مریض و عقب مانده فرهنگی بوشهر را چه به مرکز رشد و پارک علم و فناوری و ...! به همین خاطر هم اگر به کسی بدهکارم یا دینی به گردن من دارید تا آن روز به من مراجعه کنید تا به نحو مقتضی جبران کنم در ضمن یک هشدار جدی هم به متخصصین و کارآفرینان جوان استان بوشهر بدهم گول اصطلاح آی تی و مرکز رشد و پارک علم وفناوری و... را نخورید که در استانهای دیگر شاید وجود داشته باشند اما در استان بوشهر پوسته ظاهری بیش نیست! و آنقدر این مفاهیم اولیه صحنه سهم خواهی های جناحی شده که تنها چیزی که باقی نمانده گام نهادن در راه توسعه علمی و فن آفرینی و ... است.به گونه ای که اگر ازمن بپرسید بزرگترین اشتباه زندگیت چه بوده می گویم حضور در مرکز رشد علم و فناوری خلیج فارس! شما مستعد گول خوردن هستید؟
در ضمن برای یادآوری لطف کنید یک سرکی هم به پست قدیمی من در ماه آوریل بزنید با عنوان زهی حماقت.بیشتر دستتون میاد مگه نه؟
6 comments:
علی جان سلام
از اینکه بالاخره این مشکل برای تو هم پیش آمد واقعا متاسم
من عقیده دارم که در تمامی ارگان های دولتی روابط حرف اول رو می زنه نه سواد و دانایی
و همین باعث میشه که اکثر کسانی که سرشون به تنشون می ارزه از کارای دولتی دوری می کنند
امیدوارم که مشکل پیش اومده به زودی حل بشه چون واقعا دلم نمی خواد از بوشهر بری چونکه می دونم کسی هستی که می تونی باعث پیشرفت این جامعه بشی
بهمن پولادیان
سلام مهندس
از خواندن این مطلب متاثر شدم. به نوبه خودم که میدانم چه زحمت هایی کشیده ای ابراز همدردی می کنم. با هم در ساختار جدید اوج میگیریم ان شاا...
باسلام
حقیر نیز به مشابه دیگر عزیزان متاثر ومتالم شدم --شاید وشاید مهنس صانعیها هزینه ساختار شکنی درجامعه تردیشنال باشند
صحت مند باشید
به امید روزی خرابه های مغزی مدیران استان مرمت گردد وشاهد پوست اندازی مغز قشر مزبور باشیم
سلام علي جان
متأسفم براي خودم و خودت که توي اون دخمه که بيشتر محل دنجي براي کثافت کاري يک عده بوده و هست، وقت خودمون رو تلف کرديم. البته از يک جهت خوشحالم که زودي متوجه شديم. ولي اي کاش زودتر اين کار رو کرده بوديم!!(درست صحبت کن!!!)
انشأالله که دوتامون بتونيم توي اين مملکت دووم بياريم چون نميتونيم مثل خودشونيا باشيم، خيلي بهمون سخت ميگذره!!
خدا پشت و پناهت باشه...
روي من هميشه حساب کن.
خدانگهدار
ميثم خيّر
vaghean moteasefam
moteasefam
Post a Comment